پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

❤وبلاگ محمد پرهام عزیز ما❤

سفر به اصفهان

1392/6/9 9:00
نویسنده : مامان
460 بازدید
اشتراک گذاری

روز چهارشنبه 6 شهریور 1392 صبح خیلی زود به سمت اصفهان راه افتادیم. تو این سفر مادرجون هم همراه ما بودن.

چون گل پسر خواب زده شده بود هی تو را می خوابید و بیدار میشد.

وقتی رسیدیم استراحتی کردیم و بعد یه چرخی نو محوطه زدیم.

یه انار کوچولو هم برای پرهام نازم از درخت چیدم:

 

چهار شنبه شب رفتیم نقش جهان. مادرجون برامون یه ساعت دیواری که روش میناکاری,خاتم کاری و مینیاتور کار شده بود برای یادگار برامون خریدن. دستشون درد نکنه.

روز پنچ شنبه صبح رفتیم باغ پرندگان. انقد که به پرهام گفتیم: پرهام! توتو... ببین..

پرهام هم می گفت!

در کنار فلامینگوها

نهار هم بریونی غذای معروف اصفهان رو خوردیم.

عصر پنج شنبه هم رفتیم کارتینگ. گل پسری رو پیش مادرجون گذاشتیم. خیلی خوش گذشت.

پرهام و بابایی در کارتینگ

یه خاطره از شام هم پرهام آقا به جا گذاشت! وقتی تو رستوران سرمیز نشستیم، پرهام کوچولوی ما نمکدون رو برداشت و انداخت رو میز . خدا روشکر نشکست ولی با صدایی که بلند شد همه یکه خوردن.

 جمعه صبح هم به ظرف تهران برگشتیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

Aida
24 شهریور 92 19:17
سلام مامان آقا پرهام و دوست قدیمی من
من هر از گاهی به وبلاگتون سر می زنم و از اینکه شما رو می بینم و همینطور می بینم که شاد و خوشحالین لذت می برم. می دونم که مامان شدی و دیگه وقت چندانی نداری. ولی می خواستم بدونم که ادامه تحصیلت به خوبی پیش می ره؟ مشکلی از این لحاظ نداری؟ آخه دیگه شماره تلفنت رو ندارم و ...


ممنونم. باهات تماس میگیرم دوستم.