دلتنگی
آقا پرهام و مامان آقا پرهام و مامان بزرگ آقا پرهام، از جمعه رفتن قم خونه مامان بزرگ تا هم خاله نرگس یکم استراحت کنه هم پسر خاله آرمان رو ببینند. اما بابایی بیچاره چون مجبور بود بره سرکار، نمیتونست پیششون بمونه و شنبه صبح برگشت تهران.
یعنی الان ٢ روزه که نه آقا پرهام رو دیده نه مامان آقا پرهام رو و حسابی دلش برای جوفتشون تنگ شده.
کجایی جوانی که یادت بخیر! (نه ببخشید این ربطی نداشت)
نمک در نمکدان شوری ندارد، دل من طاقت دوری ندارد.(این بهتره)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی