پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

❤وبلاگ محمد پرهام عزیز ما❤

آب بازی اجباری

1391/7/8 16:08
نویسنده : مامان
199 بازدید
اشتراک گذاری

امروز بابایی و مامانی تصمیم گرفتن برای اولین بار منو ببرن حمام. البته فکر نکنین من پسر چرک و پرکی هستم و تاحالا حموم نرفتما. نه! تا حالا مامان بزرگم منو میبرد حموم، ولی الان که نیست، مامان و بابا منو بردن حموم.

چی تعریف کنم براتون!! نمیدونم چرا مامان و بابا فکر کردن من جوجه اردکم و اشتباهی اومدم لای آدما!!

اینقدر آب و کف به خوردم دادن که حد نداره. اولش اومدم یکم گریه کنم بلکه دست از سرم بردارن، بابایی همون موقع یه کاسه آب ریخت رو سرم و منم که تازه دهنم رو باز کرده بودم، نصفشو نوش جان کردم!کلافه

با اون مغز کوچولوم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم بهتره گریه مریه رو بیخیال شم و دعا کنم که بابا و مامان بتونن با موفقیت ماموریتشون رو با پایان برسونن. به همین دلیل ساکت شدم و به خدا توکل کردم!

بابا و مامان هم که دیدن من ساکتم، پیش خودشون فکر کردن که چقدر کار بلد بودن و منو خوب شستن که من جیک هم نزدم. بخاطر همین کلی از خودشون و تواناییهاشون در شستن کودک تعریف و تمجید کردن!!!

منم که حدود ٥ لیتر آب خورده بودم(یعنی به خوردم داده بودن)، خودمو زدم به خواب تا بلکه یکم حالم بیاد سر جاش. والا اگه منو میبردن کارواش یا میانداختن تو ماشین لباسشویی کمتر عذاب میکشیدم!

کجایی مامان بزرگ که نوه ات رو کشتن!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابای آرمان
10 مهر 91 14:38
خدا به داد اون بیچاره برسه از دست باباش