پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

❤وبلاگ محمد پرهام عزیز ما❤

تفکر عمیق

انیشتن هم وقتی داشت به نظریه نسبیت فکر میکرد اینقدر تو فکر فرو نمیرفت که پرهام آقا فرو رفته! وقتی هم که به نتیجه رسید به اندازه گل پسرم تعجب نکرد! قربون تو دانشمند کوچولو برم من. ...
1 آبان 1391

قربونت برم که از مورچه هم کوچیک تری!!!

مامان بزرگ آقا پرهام بهش میگفت مورچه کوچولو! به خاطر همین ما رفتیم یه مورچه پیدا کردیم و گذاشتیم کنار آقا پرهام تا ببینیم کدومشون کوچیکترن. کلی مهندس و دستگاه های اندازه گیری دقیق آوردیم و پس از آزمایشات علمی بسیار پیچیده به این نتیجه رسیدیم که ... خودتون تو عکس ببینید! ...
1 آبان 1391

وقتی گل باغ زندگی می خوابه

وقتی گل زندگیمون چشمای قشمگش رو می بنده و به خواب میره گویی یه فرشته خوابیده و من یاد اون شعری می افتم که قبلا نوشته بودم...( روزی پا به این دنیا خواهی گذاشت... ) بينمش روزي كه طفلم همچو گل در ميان بسترش خوابيده است بوي او چون عطر پيك ياس ها در مشام جان من پيچيده است   ...
30 مهر 1391

اولین حضور در یک مهمانی بزرگ

پنجشنبه ای که گذشت شام دایی مامان مهمونی داده بود و همه دعوت بودن و اولین مهمونی بزرگ و البته شلوغی بود که من حضور داشتم.  البته مامان به سفارش مامان بزرگ و بابا منو بغل کسی نداد و کلا یا تو کریر خوابیده بودم یا در حال شیر خوردن بودم. خاله جونم با پسر خاله آرمان هم اومدن و کلی از دیدنشون خوشحال شدیم. خاله سارا با مامان بزرگینا هم اوموده بود و یه ماشین تراکتور که از شمال سوغاتی برام خریده بود هدیه داد که خیلی هم قشنگه. اینم بگم که مامان کلی از دستم راضی بود چون گریه و بی تابی نکردم. گرچه بیچاره از اتاق بیرون نیومد ولی مهمونی بهش خوش گذشته بود. راستی لباس ملوانیم اندازه ام شده بود و کلی تیپ زده بودم حیف که نشد عکس بگیریم...
22 مهر 1391